من مدیری را دوست دارم که ابروهایش کم تر گره می خورد ، برگوشه ی لبش غنچه ای روییده که همواره نمایان است. بیشتر می شنود وکم تر حرف می زند .همه را به حساب می آورد وبرای شکار«عیب ها» اسبش را زین نمی کند، این جمله بر زبانش جاری نمی شود«این مشکل، مشکل شماست» تشکر کردن را هیچ وقت از یاد نمی برد مدام دنبال بهانه نیست. دیگران را محکوم نمی کند. همیشه از خودش می پرسد من برای دیگران چه کرده ام؟ شوخی را به طور جدّ باور کرده است وکم تر به چشم می آید و بیش تر در چشم ها می نشینید .
(پروردگارا)
به مدیران مدارس ما چنان توانایی ده که مدرسه را به معبد تو مبدل سازند زیرا در معبد تو بیهودگی، بی برنامگی وبی انگیزگی راهی ندارد.