من مدیری را دوست دارم که ابروهایش کم تر گره می خورد ، برگوشه ی لبش غنچه ای روییده که همواره نمایان است. بیشتر می شنود وکم تر حرف می زند .همه را به حساب می آورد وبرای شکار«عیب ها» اسبش را زین نمی کند، این جمله بر زبانش جاری نمی شود«این مشکل، مشکل شماست» تشکر کردن را هیچ وقت از یاد نمی برد مدام دنبال بهانه نیست. دیگران را محکوم نمی کند. همیشه از خودش می پرسد من برای دیگران چه کرده ام؟ شوخی را به طور جدّ باور کرده است وکم تر به چشم می آید و بیش تر در چشم ها می نشینید .
(پروردگارا)
به مدیران مدارس ما چنان توانایی ده که مدرسه را به معبد تو مبدل سازند زیرا در معبد تو بیهودگی، بی برنامگی وبی انگیزگی راهی ندارد.
یکی از همکاران می گفت من اول هر ماه به دانش آموزان نمره 20 را میدادم ومی گفتم بچه ها این نمره شماست برحسب هر پرسشی که انجام خواهم داد برای هر پاسخ غلط نمره کسر خواهم کرد هرکس توانست تا آخر ماه این نمره را نگهدارد مال خودش وگرنه هرچه ماند آنرا اعمال خواهم کرد این چند حسن داشت :
1- بچه ها گله نداشتند که من نمره نمی دهم بلکه خودشان نمره نمی توانند نگهدارند.
2- من مجبور بودم آنقدر پرسش کنم که واقعا نمره واقعی شان میشد.واز همه هم باید می پرسیدم.
3- بچه ها چیزی که داشتند نمی خواستند به آسانی ازد ست بدهند.
باز گشایی با شکوه مدارس را به کلیه ی همکاران محترم و معلمان فرهیخته و دانش آموزان عزیز تبریک عرض نموده و برای همه ی عزیزان ، آرزوی موفقیت و سربلندی می نمایم .